رادینرادین، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره

برای پسرم رادین

رادین 20 ماهه به مهد کودک می رود!!!

سلام به روی ماهت؛ زمستون که میشه هوای تهران هم سرده هم وارونه و آلوده. نه پارک میشه رفت نه گردش. مادر و پسر هم که دوست و آشنا و فامیل نزدیکشون نیست مجبورن همش تو خونه خودشونو سرگرم کنن. خوب حوصله شون سر میره، پسر باید یه ساعاتی از روزش رو تو جمع همسالاش باشه ، باهاشون بازی کنه و ارتباط برقرار کنه، تجربه های جدید داشته باشه و چیزای جدید یاد بگیره، و خلاصه زندگی توی جمع رو تجربه کنه و مهارت های برقراری ارتباط با اطرافیان و دنیای اطرافش رو کسب کنه، حالا که پسر تک فرزنده چاره چیه؟ از اونطرف مادر دست تنهاست و دوست داره یه ساعت هایی از روز رو به خودش اختصاص بده به کارهای عقب افتاده ش برسه، مطالعه کنه، وبلاگ پسرشو آپ کنه، استراحت کنه و انرژیشو ذ...
20 بهمن 1393

18 و 19ماهگی

سلام امید مادر؛ 18 ماهگی، ماه واکسن بود، با بیم و امیدهای خاص خودش. خوشحال بودم از اینکه تا 7 سالگی دیگه واکسن نداری و نگران عوارض واکسن که شنیده بودم به نسبت بقیه ی واکسن ها بیشتر و شدیدتره... بقیه در ادامه مطالب همینطور هم شد. البته موقع زدن واکسن مثل همیشه قوی بودی و فقط اولش یه کوچولو گریه کردی و بعد آروم شدی ولی چشمت روز بد نبینه بعد چند ساعت، پات شروع کرد به درد کردن و اصلا تا 24 ساعت پاتو زمین نزاشتی و روز بعدش هم لنگ میزدی و همش به پات اشاره میکردی و البته تب هم داشتی ولی نه خیلی بالا. بعد چند روز متوجه شدم دهنت یه تاول کوچولو زده. گفتم شاید به خاطر تبت بوده و تبخال زدی ولی یکی دو روز بعد که دوباره دهنتو چک میکردم یهویی دی...
24 دی 1393

17 ماهگی

سلام عزیز دلم؛ به لطف تغییراتی که ماه قبل به وجود آوردیم، زندگی خیلی شیرینتر شده. و حالا من انرژی بیشتری برای رسیدن بهت و بازی و گردش باهات دارم. اینه که این روزا حسابی خوش میگذره. بقیه در ادامه مطالب   یه چند وقتیه سعی میکنم یه روز درمیون ببرمت پارک و الان دیگه نه تنها از سوار تاب و سرسره شدن بدت نمیاد بلکه دوست هم داری و حسابی کیف میکنی.البته سرسره بازیت  یکم متفاوته. یعنی من میزارمت سرسرسره و با دستام کمرتو میگیرم تا آروم سر بخوری و بیای پایین. یا وقتایی که پارک خلوته با هم از پله هاش بالا میریم و با هم سر میخوریم. نخند، مگه من دل ندارم خوووووووووووو. تو خونه هم سوار تابت که میشی دوست داری محکم تابت بدم و کلی ذوق میکن...
19 آبان 1393

16 ماهگی

این ماه همونطوریکه قبلا هم گفته بودم به جای غر زدن و شکایت از شرایط یه گرد و خاک حسابی راه انداختم که البته هنوز تموم نشده ولی از همون روزهای اول تاثیر خودشو نشون داده . برات بگم که... بقیه در ادامه مطالب اول تصمیم گرفتم یه نظمی به شیر خوردنای دم به دیقه ت بدم و از اونجایی که شما هر یه ساعت یه بار شیر میخواستی، شیر خوردن زیر دو ساعت رو تعطیل کردم و زیر دو ساعت بهت شیر نمیدادم. البته که کار آسونی نبود چون فقط بحث گرسنگی نبود بلکه بیشتر به وابستگی ای بود که به مکیدن پستونک وار داشتی.حالا تو این دو ساعت به هر ترفندی شده سرتو گرم میکردم؛ با هم بازی های مختلف میکردیم، بیرون میرفتیم، ریخت و پاش و خرابکاری میکردیم و خلاصه هر کاری میکردیم تا شم...
19 مهر 1393

15 ماهگی

این ماه هم مثل ماههای قبل به شب بیداریهای پشت سر هم و مدام شیر خوردن گذشت. ولی حسنش به این بود که غذاتو خوب میخوردی و وزن گیریت خوب بود... بقیه در ادامه ی مطالب یه برنامه هایی تو ذهنم دارم که امیدوارم بتونم با همراهی بابا عملیشون کنم و یه سر و سامونی به اوضاع خواب و شیرت بدم.میدونم راه سخت و البته درازی رو در پیش دارم و امیدوارم خودت هم این بار همراهی کنی. اول شهریور به خونه ی جدید اسباب کشی کردیم و الان دیگه برای خودت اتاق مستقل داری. البته فعلا به دلیل شب بیداریهای زیاد تو اتاق خودت نمی خوابی. و من هم فعلا برای این کار عجله ای ندارم. چون فعلا تو سن اضطراب جدایی هستی و من نمیخوام با این کار تشدیدش کنم حالا به وقتش. یه چیز بامزه ک...
25 شهريور 1393

اولین قدم

چهارده ماه و چهارده روزگیت، اولین باری بود که بدون کمک راه رفتی عشقم. اینم عکس اولین کفشات: ...
28 مرداد 1393

سیزده و چهارده ماهگی

 رادین این روزای ما ؛ هنوز راه نیوفتاده و با کمک راه میره. بهترین سرگرمیش بازی با وسایل آشپزخونه و ریخت و پاشه. عاشق موبایل و تبلت و لپ تاپه ولی کیه که اینارو بهش بده. صبح تا شب شیر میخوره و شب تا صبح هم هر نیم ساعت یه بار چک میکنه که مبادا مامان از کنارش تکون بخوره. غذا خوزدن درست و حسابیش هم شده آرزوی دست نیافتنی این روزای مامانش... بقیه در ادامه ی مطالب           تعجب نکن پسرکم، خوب همیشه که همه ی روزا خوب نیست و همه چی امن و امان. یه روزایی هم این فرشته ای که میگن بهشت زیر پاشه خسته میشه و ممکنه حتی بداخلاقی کنه ولی این دلیل نمیشه که بد باشه یا از عشق و احساسش به بچه ش کم بش...
19 مرداد 1393