رادینرادین، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره

برای پسرم رادین

15 ماهگی

1393/6/25 16:18
نویسنده : مامان سمی
385 بازدید
اشتراک گذاری

این ماه هم مثل ماههای قبل به شب بیداریهای پشت سر هم و مدام شیر خوردن گذشت. ولی حسنش به این بود که غذاتو خوب میخوردی و وزن گیریت خوب بود...

بقیه در ادامه ی مطالب

یه برنامه هایی تو ذهنم دارم که امیدوارم بتونم با همراهی بابا عملیشون کنم و یه سر و سامونی به اوضاع خواب و شیرت بدم.میدونم راه سخت و البته درازی رو در پیش دارم و امیدوارم خودت هم این بار همراهی کنی.

اول شهریور به خونه ی جدید اسباب کشی کردیم و الان دیگه برای خودت اتاق مستقل داری. البته فعلا به دلیل شب بیداریهای زیاد تو اتاق خودت نمی خوابی. و من هم فعلا برای این کار عجله ای ندارم. چون فعلا تو سن اضطراب جدایی هستی و من نمیخوام با این کار تشدیدش کنم حالا به وقتش.

یه چیز بامزه که این روزا انجام میدی و کلی به نفع من شده اینه که تا پامونو از خونه میزاریم بیرون دیگه مامانو نمیشناسی و همش بغل بابایی و اصلا بغل من نمیای.خندونک

خوب بریم سراغ عکسای 15 ماهگیت پسر قشنگم. البته با این توضیح که از وقتی راه افتادی عکس گرفتن ازت خیلی سخت شده. به خاطر اینکه همش میای سمت دوربین تا بگیریش یا تکون میخوری و نمیشه ازت درست و حسابی عکس گرفت؛

 

اوووووووو چه لمی هم داده. بد نگذره؟

اینجا غرق ماشین بازی به قول خودت قاقا بازی بودی که یهویی تق سرت خورد به میز. البته گریه نکردی فقط یکم خودتو لوس کردی و زودی یادت رفت:

 

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)