روزهای گرم تابستون، روزهای تغییر
سلام دردونه مادر؛
بعد ازیه وقفه نسبتا طولانی دوباره اومدم تا از خاطراتت برات بنویسم. نمیدونم از اثرات پیریه یا مستاجری یا چی که نمیدونی روزات کی پشت سر هم میگذرن و همش وقت کم میاری! وقتی به وبلاگت سر زدم باورم نمیشد که آخرین بار سالگرد تولد دوسالگیت آپش کردم.
اما برات بگم از روزهایی که پشت سر گذاشتیم روزهای گرم تابستون که با مسافرت به زادگاه مامان شروع شد و با اسباب کشی و رفتن به خونه جدید تموم. اون وسطا یه تلاش نافرجام هم برای کنار گذاشتن و خداحافظی با پوشک داشتیم که به روز چهارم نرسیده با مقاومت های تو در برابر رفتن به دستشوئی و تبدیل شدن خونه به باتلاق متوقف شد و فهمیدیم که حالا حالاها وقت خداحافظی باهاش نرسیده و بهتره سنگین و رنگین بشینیم سر جامون. البته که الان کارشناسا میگن وقت خداحافظی با پوشک حداقل بیست و هفت ماهگیه و ممکنه خیلی از بچه ها تا سه سالگی شایدم بیشتر هنوز آمادگیشو نداشته باشن و بهتره که بهشون فشار نیایم و کوتاه بیایم پس با این حساب از اونجایی که ما تازه به بیست و هفت ماهگی رسیدیم، حالا حالاها وقت داریم.
دیگه بگم از اسباب کشی که کلی کمکون کردی و کارتنارو چسب کاری کردی و تو چیدن وسایل به مامان کمک کردی. امیدوارم بزرگ هم میشی همینجوری کمک دستم باشی. ضمنا خیلی زود به خونه جدید عادت کردی هر چند هنوز تختت تو اتاق مامان و باباست و دلم نمیاد حالا حالاها اتاقتو جدا کنم هر چند میدونم هر چی بزرگتر بشی جدا کردنت سخت تر میشه ولی فعلا دل خودمم راضی نمیشه تا نوبت به راضی کردن تو برسه.
دیگه اینکه همچنان خوب غذا نمیخوری و بالاخره دکترتم مجبور شد با دیدن پر وزنیت روی ترازو، کوتاه بیاد و برات مکمل بنویسه. یه جمله دارم که تو فامیل معروف شده اونم اینکه حالا که غذا نمیخوری عیب نداره ولی جرات دار بزرگ شدی پرخور و چاق شی و مارو مجبور کنی هی بهت رژیم بدیم و بگیم رادین نخور، رادین کم بخور! یعنی من میدونم و تو!
حرف زدنتم در حد کلمه س. کلی کلمه بلدیا ولی نمیدونم چرا نمیچسبونیشون به هم یه جمله بالای دو کلمه بگی دلمون خوش باشه. یه وقت عجله نکنیا! حالا حالاها وقت داریم. خدا پدر و مادر این متخصصارو بیامرزه که کلا سن همه چیو روز به روز میبرن بالا و به داد بچه ها میرسن تا یه وقت مادرای نگران از هول حلیم شیرجه نرن تو دیگ!
خوب دیگه تیکه و متلک های بیشتری به ذهنم نمیاد که بهت بپرونم. فعلا برو خوش باش با عکسات تا دفعه بعدی که میام سراغت.