رادینرادین، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره

برای پسرم رادین

18 و 19ماهگی

1393/10/24 16:32
نویسنده : مامان سمی
405 بازدید
اشتراک گذاری

سلام امید مادر؛

18 ماهگی، ماه واکسن بود، با بیم و امیدهای خاص خودش. خوشحال بودم از اینکه تا 7 سالگی دیگه واکسن نداری و نگران عوارض واکسن که شنیده بودم به نسبت بقیه ی واکسن ها بیشتر و شدیدتره...

بقیه در ادامه مطالب

همینطور هم شد. البته موقع زدن واکسن مثل همیشه قوی بودی و فقط اولش یه کوچولو گریه کردی و بعد آروم شدی ولی چشمت روز بد نبینه بعد چند ساعت، پات شروع کرد به درد کردن و اصلا تا 24 ساعت پاتو زمین نزاشتی و روز بعدش هم لنگ میزدی و همش به پات اشاره میکردی و البته تب هم داشتی ولی نه خیلی بالا.

بعد چند روز متوجه شدم دهنت یه تاول کوچولو زده. گفتم شاید به خاطر تبت بوده و تبخال زدی ولی یکی دو روز بعد که دوباره دهنتو چک میکردم یهویی دیدم هر دو طرف زبونت تاول زده اونم به چه بزرگی. خیلی ترسیدم و سریع بردمت پیش دکترت و ایشون وقتی معاینت کردن، گفتن که چیز مهمی نیست و این تاولها خیلی تو بچه ها شایعه و میتونه علتش همون تب باشه یا گاز گرفتنش توسط خودت. برات دارو نوشتن تا بمالیم رو زبونت.

بعد تا چند روز این تاوله بود و همش گازش میگرفتی، دردت میومد و بدتر میشد و بیتابی میکردی.بعد چند روز بابا دلش طاقت نیاورد و گفت نظر یه دکتر دیگه رو هم بپرسیم تا خیالمون راحت شه و چون جمعه بود بردیمت بیمارستان کودکان مفید که متخصص اطفال داشت. اونجا هم معانه ت کردن و همون تشخیص دکتر خودتو دادن و یکم خیالمون راحت شد.

یه دو هفته ای درگیر این ماجرا بودیم و بالاخره خوب شدی. ولی چون با دردای واکسن نزدیک یه سه هفته ای مریض بودی و به اجبار باید بهت دارو بهت میدادیم و شما اصلا دوست نداشتی، باعث شد یکم کج خلقی کنی که تا الان هم ادامه داشته ولی هر روز داری بهتر میشی.

راستی تا یادم نرفته اینم بگم که 15 ماهگی وزنت که 10/300 بود و بعد تو 16/5 ماهگی بعد از اینکه یه ویروس گرفته بودی و وزن کم کرده بودی شدی 9800 ، و این ماه علی رغم اینکه 200 گرم وزن گرفته بودی، به وزن قبلیت نرسیدی و حالا با این مریضی این ماه و غذا نخوردنت به واسطه ی تاول زبونت امیدوارم وزن کم نکرده باشی. حالا چند وقت دیگه که وزنت کردم میام و مینویسم. البته گوش شیطون کر حالا که خوب شدی بهتر غذا میخوری تا ببینیم چی میشه.

دیگه برات بگم تو این چند وقته چند تا کلمه ی جدید به دایره ی لغاتت اضافه شده؛

-جیشم(که چشماتو نشون میدی و میگی. اینم بگم که من اصلا به آموزشهای مستقیم تو این سن اعتقادی ندارم و معتقدم چیزهایی رو که لازمه تو این سن بدونی رو میتونی خودت یاد بگیری و نیازی نیست که مدام اسم فلان شی ء یا فلان جزء صورت یا بدنت رو تکرار کنیم. فکر میکنم اینجوری بچه تنبل بار میاد و عادت میکنه همیشه لقمه آماده بخوره و به شخصه دوست دارم خودت تو مسیر زندگی و با آموزش غیر مستقیم یادگیریتو تو این زمینه توسعه بدی.تا زمانی که نیاز به آموزشهای مستقیم تر احساس بشه. البته این نظر منهعینک و ممکنه خیلیها باهاش مخالف باشن ولی گذشت زمان بهترین قاضیه برای اثبات صحت وسقم رفتارها و تصمیمهای ما که امیدوارم تو این زمینه به نفع من باشه.

اینو(وقتی چیزی رو میخوای و بهش اشاره میکنی)

و بالاخره بابا که دیگه از آوا بودن خلاص شد و اولین جمله ت که تو نوزده ماهگی گفتی: این چیا؟ (که منظورت همون این چیه س)

حالا بریم سراغ عکسات؛

18 ماهگی؛

رادین راننده:

 

رادین در حال کمک به مامان:

 

رادین سوار چهار چرخ دوست داشتنیش:

 

19 ماهگی:

رادین در حال خوردن میوه ی مورد علاقه ش:

 

قیافه ی رادین وقتی موقع خرابکاری مچشو میگیریم:

 

رادین موقع کتاب خوندن:

 

رادین در حال سرک کشیدن به کشوها:

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)