رادینرادین، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره

برای پسرم رادین

21 ماهگی

1393/12/19 9:41
نویسنده : مامان سمی
330 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر گلم؛

دنیای ما این روزا خیلی قشنگه، پر از رنگه، پر از نقاشیای رنگی تو که البته بعضی وقتا از رو در و دیوار خونه سر درمیارن. دنیای ما این روزا پر از جنب و جوشه بی وقفه س از صبح زود که از خواب پا میشیم تا شب که بخوابیم. آخه یه کوچولوی خسگی ناپذیر و پرانرژی تو خونه س که مدام اینور و اونور میره که خستگی نمیشناسه.  اینهمه انرژی از کجا میاد، شما فهمیدین ما هم فهمیدیم. فقط اینو میدونم از غذایی که قد غذای گنجیشکه که نیست.

این روزا خونه شده آینه ی مهد، تا از راه میرسی تند و تند شروع میکنی به تکرار کارایی که تو مهد انجام دادی. مثلا اگه یه روز تو مهد نقاشی کشیده باشی تا میای خونه دنبال دفتر و مدادات میگردی تا به قول خودت دایره بکشی، اگه ورزش کرده باشین شروع میکنی از این سر خونه تا اون سر خونه دویدن و دولا راست شدن و کش و قوس اومدن. خلاصه که گزارش کامل میدی.

تو کارای خونه هم به مامان کمک میدی. اتو که بخوام بکشم قبلش باید شما لباساتو همه رو بریزی بیرون از کمد و اتوشون کنی البته از نوع سردش. جارو بخوام بکشم حتما باید شما هم کمک کنی و حتی دراز میکشی که زیر مبلا رم جارو کنی. اگه خوراکی یا میوه ای بخوری که آشغال داره تندی میبری میندازیش تو سطل آشغال همچین با سلیقه.

حموم که میری کلی آب بازی میکنی و جیغ و داد راه میندازی. دیگه بگم برات از حرف زدن هم هنوز خبری نیست جر کلماتی که به دایره لغاتت اضافه میشه و جمله هم این کیه به این چیه اضافه شده و جالب اینکه میدونی این کیه برای شخص به کار میره و این چیه برای شی ء و همچنان کره ای حرف زدنت هم ادامه داره.

مدام از مامان و بابا تقلید میکنی از حرف زدن با همدیگه گرفته تا حرف زدن پای تلفن و عطسه و سرفه و ...

گاهی دچار بحران های مخصوص سنت میشی که از 18 ماهگیت شروع شده و گاهی ازش میای بیرون. وقتی تو بحرانی لباس و پوشک عوض کردنت تبدیل میشن به منفورترین کارای دنیا و ما با کلی شعر خوندن و سرگرم کردنت و پرت کردن حواست این کاراتو میکنیم. از خواب پا میشی آب میخوای ولی تا لیوانو میارم سمتت میگی نه نه و تا لیوانو میبرم گریه که چرا بردی و گاهی تا نیم ساعت نصفه شبا این رفت و برگشتا تکرار میشه. بعد یهویی از بحران میای بیرون و میشی یه آقا ی به تمام معنا. اما همه اینها با تمام سختی هاش خوبه چون نشونه سالم بودنته و رشدی که مطابق با سنت صورت میگیره. اصلا اگه همیشه همه چی عالی باشه که زندگی خیلی یکنواخت میشه و آدم قدر لحظات خوب زندگیشو کمتر میدونه. از قدیم گفتن قدر عافیت کسی داند که به بحرانیچشمک دچار شود.

خوب بریم سراغ عکسات؛

اینم یکی از اون لحظات بحرانی:

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)