توقعات مادرانه
سلام مامانم؛
هر روز که میگذره شما بزرگتر میشی و این روزها به سرعت برق و باد میگذره و من آرزو میکنم که کاش زمان کندتر
می گذشت تا بتونم لحظات بیشتری از زندگیمو باهات سپری کنم و به پات بریزم.
شاید این با این خاطر باشه که فکر میکنم بچه ها تا وقتی کوچیکن تمام و کمال متعلق به پدر و مادرن .حداقل تا
سن مدرسه و بعد از اون باید با دیگران قسمتشون کنی با کسایی مثل معلم ، دوستان و در آینده با همسر و......
و دقیقا به همین دلیله که اعتقاد دارم اگه تو کودکیت از لحظات با تو بودنم نهایت لذت رو ببرم و چیزای که باید رو
بهت یاد بدم و توشه های راهتو همراهت کنم و بعدها وقتی بزرگتر شدی بتونم باخیال راحت بسپارمت به دستای
مهربون زندگی و خدای نکرده با توقعات و انتظاراتم سد راه خوشبختیت نباشم.
هرچند میدونم همه اینها برای راضی کردن دل بیقرار یه مادر که فقط با به آغوش کشیدن جگرگوشه ش آروم میشه کمه.
ولی من می خوام تمام سعی خودمو بکنم تا تو خوشبخت باشی و من همین برام کافیه.